غروب یک رویا


وب سایت آواره مرگ
Avareh Marg Copyright © 1390 - 1394 All right reserved
غروب یک رویا

این داستان به همونی که می پرستی واقعی هست. . .

سلام به همه دوستان من فقط مینویسم و یه خاطره محظه نه بیشتر شاید چیزی نباشه که خیلی ها انتظار دارن

ما جرا از زمانی شروع شد که خاله مهین همسایه ماشدوجالبه که مربی مهد کودک من بود چون مادرم شا غل بود من همیشه پیش خاله مهین بودم خیلی دوسش داشتم مثل مادرم بود وشاید خیلی نزدیک تر خاله مهین اون زمان یه زن 21 ساله بود که 16 سالگی از دواج کرده بود وخیلی وقتا شوهرش جبهه بود اون تنها بود و خوب هر وقت که تنهابود من پیشش بودم مادر من 3 تا پسر داشت و اون هیچ بچه ای نداشت یه روز ازش پرسیدم خاله چرا شما بچه ندارین گفت خدا نداده ولی شاید اگه تو دعا کنی دلش به رحم بیاد و یه بچه هم به من بده من هم با همون پاکی بچه گی دستام رو بالا بردم گفتم خدایا چی میشه به مهین جون من یه بجه ناز نازی بدی این قد دلگیر نباشه شا ید اون روز لهضه دعا بود وشایدم من یه وسیله که میبایست تا وان این دعامو پس بدم گذشت از این ماجرا و بعد یه مدت خاله بچه دار شد و خدا یه دختر ناز به اون داد که اسمش رو گذاشت رویا اون زمانی که رویا به دنیا اومد من 4 سال داشتم اولا به رویا هسادت میکردم ولی محبت خاله مهین به من کم نشد بیشتر هم شد همیشه به هم میگفت تو دوماد خودمی من رویا رو از دعای تو دارم و میدمش به خودیت ومن هم ضوق مرگ میشدم توعالم بچه گی من و رویا باهم بزرگ میشدیم و روز به روز به هم وابسته تر تا جای که روز اول که رفت مدرسه من هم با هاش رفتم بعد اونی که رفت تو مدرسه من هم رفتم طرف مدرسه خودم روز ها میگذشت تا که رویا 9 ساله شد و من هم 13 سالم بود یواش یواش زم زمه های تاصب بی جای مادر من و پدر اون شرو شد ولی خوب همیشه خاله مهین مشکل گشا بود من و رویا اگه یه روز هم نمیدیدیم روزمون شب نمیشد به هر نحوی بود همو میدیدیم حتی شده از روی دیوار تا جای که ما درم منو تو خونه حبس کرد تا جلوی من و بگیره این جا بود که رفیقم ممل به دادم رسید به من پیشنهاد داد خودتو بزن به مریزی و بگیر بخواب تو خونه بعد من از رو دیوار میام تو خونه جا تو میخوابم تو برو پیش رویا خیلی مرده نقشه رو اجرا کردیم همه چی خوب پیش رفت تا جایی که من از فکر سا عت و وقت بیرون رفتم و وقطی به خودم اومدم دیدم ساعت 3 بعد از ظهره و وقطی با عجله به خونه بر گشتم دیدم ممل به گیر مادرم افتاده و یه کتک حسابی ازش خورده و خو ب ماجرا لو رفت ما درم که دید نمیتو نه جلوی من رو بگیره و بامذاکرات خاله مهین به این نتیجه رسیدن که بین ما صیغه محرمیت بخونن و خوب ما دو تا به هم نزدیک تر شیم اون قدر نزدیک که هیچ رازی رو مخفی از هم نداشتیم و مثل همیشه مهین جون بهترین پشتیبان ما همیشه با هم بودیم و خیلی وقتا که خونه خاله بودم وقتی شوهرش نبود کنار هم می خوابیدیم فقط همیشه به همون میگفت کاری نکنین که با عث سر افکندگی من بشین و ما دوتا به احترامش هیچ وقت از بوسیدن هم و در آغوش گرفتن هم جلو تر نرفتیم دو تا مون درس خون بودیم شاگرد اول مدرسه حمید خان پدر رویا دیگه منو قبول کرده بود به عنوان دامادش ولی واسم یه شرط گذاشت که باید بری دانشگاه و من هم ازت حمایت میکنم تا رویا رو بهت بدم اونقدر رویا رو دوست داشتم که هر زمان بهم میرسیدیم قلبم مثل گنجشک میزد و چنان آرا مشی کنارش داشتم که نمیشه بیانش کرد یه عشق واقعی که حاضر بودم همچیزم رو بدم واسش و به هیچ چیز بجزکنارش بودن فکر نمیکردم

بقیه در ادامه مطلب

 



†??'§ : غروب یک رویا, اواره مرگ, بهنوش, بهنوش عارف پور, وب سایت اواره مرگ, avarehmarg, www, avarehmarg, orq, ir, عاشقانه , تنهایی, داستان, شعر , عشق,
??ادامه مطلب??
21 / 2 / 1392
1:13 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

زنگ آخر . . .

 

خداییش خیلی بیوفا شدی حتی موقع دیدنمم نگام نمیکنی

                     بگو بینم چیکار کردم که حتی مهدی خالی هم صدام نمیکنی؟

 

 

نشستم تو کلاس ولی همه حواســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم به توء  

زنگ آخر شده ولی دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم منتــــــــــــــــــــــظر زنگ خوره

همه آرزوم این شده بعد کلاس بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام کنارت

مثل قدیم که میومدم جلو مدرست بیام بگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی میخوامت

دست تودست هردو باترس بازم بشیم از پلیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــس فـراری

یادش بخیر چه روزایی بودن دیروز بود انگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاری

همه دنیام شده بودی اون روزا مثل الان که هســـــــــــــــــــــــتی یادش بخیر

یادت میاد روز آشنایی رو؟ چندروز مونده بودش به عیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟

یادت میاد با خنده دنبال هم میدوییدیم تو پــــــــــــــــــــــــــــــــــارک جلو همه

من میگفتم عیبه عزیز تو میگفتی داد بزنم بگم این عشــــــــــــــــــــــــق منه؟

روز تولدم برای اولین بار یادت میاد که گفتی برام کـــــــــــــــــــــــادو نخریدی؟

من گفتم مهم نی عزیز ولی گفتی امتحانت کردم تو بیشتر ازهمه برام عزیزی

یادش بخیر یه حلقه از جنـــــــــــــــــــــــــــس نقره کردی توی انگشته دستم

بعد بوسم کردیو گفتی خوشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــحالیمو مدیونت هستم

من گفتم این چه حرفیه ناسلامتی قراره باهـــــــــــــــــــــم بریم زیر یه سقف

دیگه نبینم ناراحت بشی دوست ندارم بکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی اخم

 حالا یه سوال میشه تو هم مث من خاطراتمونو تعریــــــــــــــــــــــــــــف کنی

ببخشید یادم نبود اینجا کلاسه دیگه تو دلت جایی برای مـــــــــــــــــن که نی

زنگ خورد همه بچه ها میرن با صدا بیرون از کلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاس

ولی من هنوز تو لک گذشتم میزنم تو خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیالم پلاس

دیگه بسه نمیتونم ادامه بدم گریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم گرفت

این شعرمم تو کلاس درس با بهونت منشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا گرفت



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
27 / 11 / 1391
1:8 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

ولنتاین مبارک

http://www.parsianland.ir/wp-content/uploads/2013/01/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%BE%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%88%D9%84%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%86-8.jpg

امشب شبه عشقه به قول خارجیا ولنتــــــــــــــــــــــــــــــــــــاین

ولی کسی پیشم نی کادو میدم به بیکســــــــــــــــــــــــــــــــیام

امسال اولین ساله که به کسی  تبریک نمیــــــــــــگم روز عشقو

یا کسی نیس بگه دوست دارم عزیزم از یاد ببـــــــــر روزای زشتو

امسال کادوی من یه خودکارو چندتا بیت شـــــــــــــــــــــــــــعره

ای خدا دلم گرفته پر شدم از گلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

این دلتنگیام هیچکدومش دســـــــــــــــــــــــــــــــــت خودم نیس

این حرفا که میزنم همشون حرف دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چیکار کنم خدا چرا تو روز عشق کســـــــــــــــــــی دورم نمیبینم

امسال بدترین ساله که تو بهترین روزش به پای گریـــــه میشینم

ختم کلوم تموم حرفام اینه که همه ی زندگــــــــــــــیم پر از غمه

اونی که وجودش برام نیازه جسمـــــــــــــــش الان از کنارم کمه



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
27 / 11 / 1391
1:5 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

دلم هوات رو کرده

دلم هوات رو کرده



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
22 / 11 / 1391
7:31 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

چی میشد...

http://up.clip2ni.com/i/images/ml7a4wfrcz2xx8agp07d.jpg

چی میشد...

چی میشد برگرده اون روزا

چی میشد باشی مثل قبلنا

چی میشد اون روز آشنایی باتو دوباره شروع میشد

چی میشد تموم فاصله ها بین ما کم میشد

چی میشد تموم خاطراتمون از نوع دوباره شروع میشدن

چی میشد به جای قاب عکست خودت بودی پیشم

چی میشد همه ی لحظه های بی تو بودن سراب بود

چی میشد لحظه ی جدایی از تو فقط یه خواب بود

چی میشد...



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
20 / 11 / 1391
1:29 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

امشب دلم عجیب گرفت …

1360152123421 امشب دلم عجیب گرفت ...

 

امشب دلم عجیب گرفت …

حتی آسمان شب هم ماه و ستاره هایش را از این شب گرد تنها مخفی می کند!

حتی ابرها هم به ماه اجازه نمی دهند لحظه ای همنشین شب های سرد این دیو صورتی شود!!

مگر من خواستم و این شد؟!

به من خرده مگیر ای شب…

زخم هایم تاوان تنهایی و نبودِ تکیه گاهی ست که  دستم را میان شعله های نفرت و بی اعتمادی رها کرد.

سوختم…

اما نه به خواست وجدانم…

سوختم چون هم دل شب های سردم دیوارهای سربیِ خانه ام بود وبس…

سوختم از تنهایی میان هیاهوی آدم ها…

از یک رنگی میان این حجم دورنگی ها…

سوختم…

وقتی دستم بجای قلب تو

ریسمان پاره یادت را چنگ می زد.

به من خرده مگیر…

که محبوسم به زندان این دنیا

به جرم زخم های نفرت دنیا….




†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
20 / 11 / 1391
1:26 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

من با سایه ام حرف می زنم

1359829883331 من با سایه ام حرف می زنم

 

من با سایه ام حرف میزنم…

وقتی میان این هیاهوی آدمها،کسی سراغی از وجود تنهاییم نمی گیرد!

با سایه ام حرف میزنم …

وقتی همه بدنبال خوشبختیِ خیالیِ خود روز را به شب سنجاق میکنند!!

وقتی که تنهاییِ سردِ من،

میان حجم خالیِ نبودنِ کسی

از یاد میرود….

وقتی که دیوار پشت سر،تنها تکیه گاه بی روح  من است.

وقتی که تو به روزمرگی های تنهای من بی توجهی؛

من با سایه ام حرف میزنم…

وقتی که دهانم پراز حرف است و کسی نیست لقمه ای درد دل با من شریک شود!

وقتی که عید من با جای خالی از حضور کسی پر نمی شود…

من با سایه ام حرف میزنم…

میدانم به تراوشات ذهن خسته ام می خندی

بخند

آری بخند به نداشته هایم که تو برای داشتنش چشم بینایی نداری!!

بخند اما…

یادت باشه کنار تنهایی شب های من نداشته هایم را به رخ نکشی!!

 



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
17 / 11 / 1391
9:46 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

خدایا صدام رو می شنوی؟

1360001164951 خدایا صدام رو می شنوی؟

 

 

سلام خدا جون
صدام به عرشت می رسه؟
من و این پایین میون این همه نقاب وآدمک های رنگارنگ می بینی؟
 
می دونم که می بینیم و صدام و می شنوی
چون هنوزم دستم و گرفتی و نفس کشیدنم بخاطر وجودت توئه.
خدایا…
زخم هام و چی؟
اونارو می بینی و هیچی نمی گی؟
این حق من بود که همیشه صدات کردم و کمک خواستم ازت؟
 
خدایا تا حالا دلتنگ شدی؟
درکم می کنی چه اندازه دلتنگ عزیزترینم هستم؟
زخم های جسم من مهم نیست
زخم های دلم هم به کنار
با این همه دلتنگی تو بگو چه کنم؟؟
 
خدایا…
دیشب تا سپیده صبح، خیره به اسمونت بودم
حسم کردی؟
اشکام و دیدی؟
اشکایی که طعم خون می داد…
اشک هایی که هیچ کس جز تو تماشا نمی کنه!!
اشک هایی که از حرف های نگفته جاری می شوند…
اشک هایی که طعم خون می دهند و خفقان تنهایی….
 
 
خدایا…
این همه درد را می بینی و چیزی نمیگی؟!
من اما هنوز امید دارم…
آدمهایت تا به کِی میخواهند بد باشند و بدی کنند؟؟!!



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
17 / 11 / 1391
9:45 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

چت روم

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــژده

 

 

 

با سلام خدمت بازدید کنندگان گلم در تلاش هستم چت رومی جالب برای اواره مرگ طراحی کنم

طرح ازمایشی چت روم اماده هست

برای ورود به چت روم کلیک کنید



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
15 / 11 / 1391
11:18 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

باهام لج نکن ...

http://dec.neru9.com/images/a30a980e3540.jpg

باهام لج نکن که باهــــــــــــــــــــــــــات لج میکنم

یجورایی زندگیتو کجو معـــــــــــــــــــــــــــوج میکنم

میدونم حسودی میکنــــــــی چون که بیتو خوشم

دیگه باهات راه نمی آم هرچقــــــــدرم بدی فشم

جایی که خدا بهم یه زنـــــــــــــــدگی خوش داده

چرا باتو زندگی کنم باتو بودن مثــل دوســت نابابه

یادم می آد که تو خودت بهم گفتـــــــــــــی نکبت

آره من نکبتم تنهایی رو عشـــــــــــــــــــــق است

آدم نکبت نمیتونه کسی مثل تورو تو دلش جا بده

برو بابا امثال تو برام تو دنیا زیــــــــــــــــــــــــــــاده

منو چه به عشقو عاشقی جایی که بیتو عــــالیم

من میخوام تنها باشم تو اوج بی خیالــــــــــــــــیم

 



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
15 / 11 / 1391
5:11 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

بازم میگم همیشـــــــــــــــه مال منی...(تقدیم به همه ی زندگیم)

http://www.takpatogh.com/wp-content/uploads/2012/08/423.jpg

اگه بگی همیشـــــــــــــــــه مال منی

ولت نمیکنم حتــــــــــــــــــــــی بادلیل

اگه 24ساعتـــــــــــــــــه دل بشکونی

بازم میگم همیشـــــــــــــــه مال منی

همه شادیامـــــــــــــــــــــــــــــو میدم

به جاش غصه هــــــــــــــــــاتو میگیرم

تو اگه خوشــــــــــــــــــــــــحال بمونی

منم آروم میگیـــــــــــــــــــــــــــــــــــرم

نفس نفس جونمو میـــــــــــــــــــــــدم

تا تو بخندی من ببینـــــــــــــــــــــــــــم

اگه فکر میکنی حرفـــــــــــــــام دروغه

الهی فردا رو نبینـــــــــــــــــــــــــــــــم

میگن رسم عاشـــــــــــــــــــــقی اینه

یکی میره یکی تنهـــــــــــــــــا میمونه

اگه تو بری من میمیــــــــــــــــــــــــرم

اونوقت نفسگیر میشـــــــــــــــه خونه

اونقد که من تورو میــــــــــــــــــــخوام

هیشکی کسی رو انقد دوست نداره

قسم به خدای مهـــــــــــــــــــــــربون

دلم طاقت بیتـــــــــــــــــــو بودنو نداره

 



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
15 / 11 / 1391
5:9 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

گم شدم

 

http://upcity.ir/images/64885637882210739919.jpg

شبیـه مـه شـدهـ بـودے ...

نــه میشــد در آغوشـت گرفـت

و نـه آن سـوے تـو را دیـد

تنهــآ میشـد در تـو گـمـ شـد

گـمـ شـدمـ ...(!)


†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
14 / 11 / 1391
11:14 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

داستان کوتاه ازدواج به خاطر پول!

یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است:
می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم صادق باشم.من ۲۵ سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و خوش‌اندام هستم. آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم.شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست ، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به ۵۰۰ هزار دلار.خواست من چندان زیاد نیست. هیچ کس درآنجا با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری وجود دارد؟آیا شما خودتان….

 

ازدواج کرده‌اید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟چند سئوال ساده دارم:  1- پاتوق جوانان مجرد کجاست ؟   2- چه گروه سنی از مردان به کار من می‌آیند ؟   3- چرا بیشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهری متوسطند ؟   4- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند ؟
 امضا ، خانم زیبا

و اما جواب مدیر شرکت مورگان :
نامه شما را با شوق فراوان خواندم. درنظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سئوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :درآمد سالانه من بیش از ۵۰۰ هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد ، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما ، وقت خودم را تلف می‌کنم.از دید یک تاجر ، ازدواج با شما اشتباه است ، دلیل آن هم خیلی ساده است : آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبائی" با "پول" است. اما اشکال کار همینجاست : زیبائی شما رفته‌رفته محو می‌شود اما پول من ، در حالت عادی بعید است بر باد رود. در حقیقت ، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبائی شما نه. از نظر علم اقتصاد ، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".به زبان وال‌استریت ، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.هر آدمی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار نادان نیست ، ما فقط با امثال شما قرار می‌گذاریم اما ازدواج نه. به شما پیشنهاد می‌کنم که قید ازدواج با آدمهای ثروتمند را بزنید ، بجای آن ، شما خودتان می‌توانید با داشتن درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری ، فرد ثروتمندی شوید. اینطور ، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.امیدوارم این پاسخ کمکتان کند.
امضا  رئیس شرکت ج پ مورگان



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
13 / 11 / 1391
1:13 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

ارامش

http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/09/aramesh-yasgroup.ir_.jpg

باز کن پنجره را
صبح دميد
چه شبي بود و چه فرخنده شبي
آن شب دور که چون خواب خوش از ديده پريد
کودک قلب من اين قصه ي شاد
از لبان تو شنيد
زندگي رويا نيست
زندگي زيبايي ست
مي توان
بر درختي تهي از بار
زدن پيوندي
مي توان
در دل اين مزرعه ي خشک و تهي بذري ريخت
مي توان
از ميان «فاصله ها» را برداشت
دل من با دل تو
هر دو «بيزار» از اين فاصله هاست
قصه ي شيريني ست
کودک چشم من از قصه ي تو مي خوابد
قصه ي نغز تو از غصه تهي ست
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم...



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
12 / 11 / 1391
10:45 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

به یاد بارون امشب...

http://www.irankohan.com/images/yalda.jpg

چه حالی دارم زیر بارون چه بده حال این عاشـــــــــــق

کاش مثل قدیما بودی مثل من که هستم تو این دقایـق

به یاده بارون امشب که همدمه منه جـــــــــــــــــای تـو

به من یه حسی داده تا بنویسم بخاطرت یه شعر نــــــو

این حس چه خوب بود اگه میشـــــــــد پیشت بشیــــنم

از این به بعد باتو بودنو یجــــــــــــورایی آرزو میبـــــــــــینم

نشستم کنار پنجره با صدای بارون آروم میگیـــــــــــــــرم

ولی دلم شکســــــــــــــته چون دیگه تورو نمیبینــــــــــم

یاده اون قدیما بخــــــــــــیر که بودیم زیر یچتـــــــــر باهم

هی قدم میزدیمو میگفتی چه رمانتیکه قـــــــــــــدم زدن

چه زود اون لحظه ها یادت رفت که جا گذاشــــــتی منو

تو که میگفتی به دنیا نمیدی لحظه های با من بـــــــودنو

الان چیکار کنم عزیزم بنویســــــــــم از سوز جداییــــــــت

ای دنیا این جدایـــی از توء یا گلـــــــــــم تو بیوفایـــــــــی



†??'§ : آواره مرگ, Avarehmarg, بهنوش , باز هم بی کسی رو چاره کردیم , تنهایی , عاشقونه , محبت , عشق,
10 / 11 / 1391
6:50 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

داستان کوتاه مردانگی تا کجا…؟!

مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد. حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد بادیه نشین تعویض کند. بادیه نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می کرد، در حاشیه جاده ای دراز کشید. او می دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می کند. همین اتفاق هم افتاد… مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد.

 

 

مرد گدا ناله کنان جواب داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده ام و نمی توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم. مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود. به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد. مرد متوجه شد که گول بادیه نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می خواهم چیزی به تو بگویم. بادیه نشین که کنجکاو شده بود کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن: «برای هیچ کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی…»
بادیه نشین تمسخرکنان گفت: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است زمانی بیمار درمانده ای کنار جاده ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد…



†??'§ : متن های زیبا, متن آهنگ, معشوق, آلبوم طرفدار, آهنگ شادمهر, دانلود آلبوم طرفدار, زیبا, سایت عاشقانه, شادمهر, شادمهر اقیلی, شادمهر عقیلی, عقیلی, عاشقانه, عشق, آواره مرگ, بهنوش, وب سایت رسمی آواره مرگ,
7 / 5 / 1391
1:5 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

متن تمام ترانه های آلبوم زیبای طرفدار

انتخاب

درگیر رویای توام، من و دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت، تو من و انتخاب کن
دلت از آرزوی من، انگار که بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من، چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم، تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت، تا احساس آرامش کنم
باور نمی کنم ولی، انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری، اصرار من بی فایدست
هر کاری می کنه دلم، تا بغضمو پنهون کنه
کی میتونه فکر تو رو، از سر من بیرون کنه
یا داغ رو دلم بزار، یا که از عشقت کم نکن
تمام تو سهم منه، به کم قانعم نکن

 

 

************************************

اسمم داره یادم می ره

اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمی کنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمی کنی
دلتنگتر میشم ولی نشنیده می گیری منو
هنوز همه حال تو رو از من فقط می پرسنو
با این که با من نیستی دیوونه می شم از غمت
اصلا نمی خوام بشنوم که اشتباه گرفتمت
داشتن تو کوتاه بود اما همونم کم نبود
گذشته بودم از همه هیچ کس به غیر تو نبود
حقیقیت و می دونی و ازم دفاع نمی کنی
کنار تو می میرم و تو اعتنا نمی کنی
مردم تو رو از چشم من امشب تماشا می کنن
فردا غریبه ها من و پیش تو پیدا می کنن
کاش اتفاقی رد بشی از کوچه های دلخوری
به روم نیارم که چقد می خوام که از پیشم نری
هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم
حتی واسه ی رفتنت پیش همه محکوم شدم
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمی کنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمی کنی
دلتنگتر می شم ولی نشنیده می گیری من و
هنوز همه حال تو رو از من فقط می پرسن و

************************************

حالم عوض میشه

حالم عوض میشه…   حرف تو که باشه…
بی اعتمادم کن به همه ی دنیا اینکه با من باش
کنار من تنها، کنار من تنها، کنار من تنها
از اولین جملت، فهمیده بودم زود
عشق های قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر می خوامت همه باهات بد شن
با حسرت هر روز از کنار ما رد شن
حالم عوض میشه، حرف تو که باشه
اسم تو بارونه، عطر تو همراشه
اون گوشه از قلبم، که مال هیچکس نیست
کی با تو آروم شد، اصلا مشخص نیست
بی اعتمادم کن به همه ی دنیا اینکه با من باش
کنار من تنها، کنار من تنها، کنار من تنها
از اولین جملت، فهمیده بودم زود
عشق های قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر می خوامت همه باهات بد شن
با حسرت هر روز از کنار ما رد شن
حالم عوض میشه، حرف تو که باشه
اسم تو بارونه، عطر تو همراشه
اون گوشه از قلبم، که مال هیچکس نیست
کی با تو آروم شد، اصلا مشخص نیست

************************************

طرفدار

چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز می کنه
این فاصله داره منو بی تو مریض می کنه
این که نگات نمی کنم یعنی گرفتار توام
زفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام
هر چی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاش
بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداش
منو نمیشه حدس زد (!) با این غرور لعنتی
هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ی ناراحتی
می خواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد
هر چی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاش
بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداش
منو نمیشه حدس زد (!) با این غرور لعنتی
هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ی ناراحتی
چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز می کنه
این فاصله داره منو بی تو مریض می کنه
این که نگات نمی کنم یعنی گرفتار توام
زفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام
هر چی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاش
بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداش
منو نمیشه حدس زد (!) با این غرور لعنتی
هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ی ناراحتی

************************************

آینده

با تو که حرف میزنم صدامو صاف می کنم
دارم به زیبایی تو باز اعتراف می کنم …
با تو که حرف میزنم صدامو صاف می کنم
دارم به زیبایی تو باز اعتراف می کنم
با تو که حرف میزنم آینده ی من روشنه
دنیام دستای تو اء که تو دستای منه
ثانیه ها کنار تو به مردن عادت می کنه
حتی به راه رفتن ما همه حسادت می کنن
ثانیه ها کنار تو به مردن عادت می کنه
حتی به راه رفتن ما همه حسادت می کنن
وقتی بهم زل میزنی دیگه نفس نمی کشم
انقد آرومم پیش تو میترسم از آرامشت
ثانیه ها کنار تو به مردن عادت می کنه
حتی به راه رفتن ما همه حسادت می کنن

************************************
خیلی ها

خیلی ها دوس دارن شبیه تو باشن
ببیننت از دور یا با تو تنها شن
ای کاش وقتی چشماتو رو هم می ذاری
آهنگی باشم که تو خیلی دوس داری
وقتی که بیداری آرومی انگاری
وقتی خوابی پیرن من روته
مهم نیس چی میگن راجب تو و من
دوست دارم به خودم مربوطه
نه خودم نه خدا کی می دونه کجا
تو رو از تو می خوام با تموم وجودم
از صدا از سکوت تو شب برهوت
دنیا داغون شد باز حواسم به تو بود
وقتی که بیداری آرومی انگاری
وقتی خوابی پیرن من روته
مهم نیس چی میگن راجب تو و من
دوست دارم به خودم مربوطه

************************************

چه خواب هایی

چه خواب هایی برات دیدم چه فکرایی برات داشتم
کسی رو حتی یه لحظه به جای تو نمی ذاشتم
چه خواب هایی برات دیدم چه فکرایی برات داشتم
کسی رو حتی یه لحظه به جای تو نمی ذاشتم
تو این روزا نمیدونی با عشق تو کجا میرم
چه آسون دل به تو بستم منی که سخت می گیرم
به همه میخندی با همه دست می دی
دستت و میگیرم دستمو پس می دی
اما دوست دارم اما دوست دارم
پشت من بد می گی حرف مردم می شم
دستش و می گیری عشق دوم می شم
اما دوست دارم اما دوست دارم
چه خواب هایی برات دیدم چه رنگی زدی دنیام و
تو چشمای تو می دیدم تموم آرزوهام و
به همه میخندی با همه دست می دی
دستتو میگیرم دستم و پس می دی
اما دوست دارم اما دوست دارم
پشت من بد میگی حرف مردم می شم
دستشو میگیری عشق دوم می شم
اما دوست دارم اما دوست دارم

************************************

امان از تو

تو نگات مسیر عشقو به دلم نشون می ده
تو نگات قشنگه وقتی به دلم امون می ده
خنده هات بغل بغل رازقیه
التهاب منو تو عاشقیه
امون از چشمای تو وقتی که بارون می باره
امون از لبای تو وقتی میگه دوسم داره
وای امون از وقتی که میخوای با من پابه پا شی
منو از من بگیری سرسبد عاشقا شی
وای امون از تو وای امون از تو
وای امون از تو وای امون از تو
تو نگات مسیر عشق و به دلم نشون می ده
تونگات قشنگه وقتی به دلم امون می ده
خنده هات بغل بغل رازقیه
التهاب منو تو عاشقیه
امون از چشمای تو وقتی که بارون می باره
امون از لبای تو وقتی میگه دوسم داره
وای امون از وقتی که میخوای با من پابه پا شی
من و از من بگیری سرسبد عاشقا شی
وای امون از تو وای امون از تو
وای امون از تو وای امون از تو

************************************

زود تموم می شه

نگو باور کنم رفتی نمیشه باورش سخته
همیشه اولش خوبه همیشه آخرش سخته
همیشه اولش عشقه همیشه اولش خوبه
کجای جاده جا موندی دلم بدجوری آشوبه
 چرا هرچی که خوبه زود تموم میشه
تورو از دور دیدن آرزوم میشه
چرا هر چی که خوبه زود تموم می شه
داره گرمای دستات بی دووم می شه
چرا هرچی که خوبه زود تموم می شه
تورو از دور دیدن آرزوم می شه
نگو باور کنم رفتی نمیشه باورش سخته
همیشه اولش خوبه همیشه آخرش سخته
همیشه اولش عشقه همیشه اولش خوبه
کجای جاده جا موندی دلم بدجوری آشوبه
 چرا هر چی که خوبه زود تموم می شه
داره گرمای دستات بی دووم می شه
چرا هر چی که خوبه زود تموم می شه
تورو از دور دیدن آرزوم می شه



†??'§ : متن های زیبا, متن آهنگ, معشوق, آلبوم طرفدار, آهنگ شادمهر, دانلود آلبوم طرفدار, زیبا, سایت عاشقانه, شادمهر, شادمهر اقیلی, شادمهر عقیلی, عقیلی, عاشقانه, عشق, آواره مرگ, بهنوش, وب سایت رسمی آواره مرگ,
6 / 5 / 1391
1:28 قبل از ظهر |- اواره مرگ -|

C†?êmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد

    خانه? پروفايل ? طراح


آواه مرگ بهنوش

Friends

?گروه طراحيـ کول تم?
?آواره مرگ?

عاشقانه های بی تکرار - نفس
دختری از جنس سکوت-نادیا
عشق رفته - هانی
وب سایت موزیک آواره مرگ
زمستان احســـــــــــاس یک طرفه
... داد بزن لعنتي
san niea ba-love
عشق من تویی
دختر پسر مد
شمیم عشق
عاشقان تنها
کلبه ی تنهایی من - مهدیه
وبلاگ دوست خوبمون گندم -- عاشقانه
کلبه عشق من و تو
love 15 - tarajojoo
بچه های دیونه ماشین
جاده بی انتها(اتیش پاره 2 )
عکس دوستان اواره مرگ
سکوت (سمیرا)
عشق من فقط خداست(ارام)
وبلاگ دختر خشکلا (حنانه)
Rain Girl - Baran
راک موزیک


?rchive

دی 1397
مرداد 1396
مهر 1394
اسفند 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390

Daily

عکس دوستان اواره مرگ
وصیت نامه کورش کبیر
شعر ان روی کثیف سکه

http://up.ghalebgraph.ir/up/galebgraph/authors/hamidreza/Bahman94/3/10.png

Categories

موزیک
عاشقانه
بی کلام
اجتماعی
داستان
عاشقانه
خیانت
عکس
عاشقانه
موزیک
دخترونه
متن
عاشقانه
شعر
داستان کوتاه
جملات کوتاه
اس ام اس
عاشقانه
مناسبتی
سرکاری
ضد حال
کد پیشواز
همراه اول
ایرنسل
رمان

Authors

اواره مرگ

طراحي از بهنوش